مامان شدم دوباره

نی نی من قوی باش

1390/2/16 23:22
نویسنده : معصومه
798 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی خوشگلم.

میدونم که دارم تو نوشتن تنبلی میکنم اما راستشو بخوای میترسم زیادی بهت وابسته بشم و یهویی ...............نه نمیخوام اینو بنویسم.

باباییت دوسه روزی میشه که بداخلاقه. دوست داشت این چند روز تعطیلاتو بریم مسافرت اما من چون میترسم خسته بشم و خدای نکرده خستگیم تورو اذیت کنه منصرفش کردم.

از خریدن خونه پشیمون شدیم. قرار بود پریروز بریم بنگاه واسه قولنامه. ٥٠ میلیونی کم داشتیم که میخواستم وام بگیرم. وقتی با بابات نشستیم و منطقی فکر کردیم دیدیم تو شرایطی که من دارم و تو هم ماشاالله داری بزرگ میشی ممکنه نیاز به استراحت پیدا کنم اون وقت با این همه قسط امکان استراحت نخواهم داشت و چون سلامتی تو مهمتر از خریدن یک خونه بزرگتره از تصمیم کبرامون منصرف شدیم.

یه وقتایی میترسم که نکنه دارم اشتباه مبکنم و تو وجود نداری. دوست دارم زودتر نشونه های قطعی تری ازت ببینم. هر چند علایمی دارم مثل دردهای زیر شکم، بزرگ شدن و حساسیت زیاد سینه هام، سردرد و سرگیجه و وقتایی که آب زیاد میخورم ببخشیدها اما هرچی خوردمو بالا میارم.

امشب رفتیم خونه مامان بزرگت. دوباره تموم مدت صحبت ها درباره دخترعموت بود و اینکه قراره کی بیاد دنیا و اسمشو چی بذارن. زنعموت میگه ١٠ مرداد سزارین میشه. البته با توجه به اینکه پسرعموت ٣٦ هفته به دنیا اومده و با وزن ٢٢٠٠ گرم احتمالا دخترعموتم زودتر متولد میشه. نمیدونم که تا اون موقع اونا خبر دارن تو هم هستی یا نه؟ خودم دوست دارم اگه بشه تا روز تولدت کسی نفهمه اما مگه میشه شیکم گنده منو مخفی کرد.احتمالا تا دو ماه دیگه می فهمن. البته مامان باباییت مشکوک شده و تیکه هایی میندازه. مثلا امشب که شام نخورده بلند شدیم بریم خونه مامانینام، مامان بزرگت گفت چرا شام نخورده میرین آخه بوی غذا اومده. حالا من اصلا متوجه بوی غذا نشده بودم و نمیدونم شام چی داشتن.

دوست دارم قوی باشی و سعی کنی با قدرت تموم از عهده این چند هفته سخت و دشوار بر بیای. تو جیگر منی، عزیز دلمی و میخوام بدونی برای من عزیزترینی و هیچ چیزی نمیتونه جای تو نخودیو تو دل من بگیره پس با قدرت ادامه بده تو از عهده همه چی برمیای.  دوستت دارم. مامانیت فدای تک تک اون سلولهای خوشگلت بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ماهان
16 اردیبهشت 90 1:24
مبارکه عزیزم
مامان رها
16 اردیبهشت 90 2:07
سلام انشاالله بی خطر این قشنگ ترین گل هستی توی وجودت رشد میکنه و به سمر میشینه نگران نباش که خداوند قادرترین و توانا ترینه